دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

نسیم خوش خبر ، از نور چشم من چه خبر ؟

Image result for ‫نشسته روی نیمکت‬‎
نسیم خوش خبر ، از نور چشم من چه خبر ؟
همیشه در سفر ، از بوی پیرهن چه خبر ؟

تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری
از آن پری ، گل قاصد ، برای من چه خبر ؟

به رغم خسرو از آن شهسوار شیرین کار
برای تیشه زن خسته کوهکن ، چه خبر ؟

پرندگان پر و بالتان نبسته هنوز
از آن سوی قفس از باغ ، از چمن چه خبر ؟

به گوشه ی افق آویخت چشم منتظرم
که از سهیل چه پیغام و از یمن چه خبر ؟

نشسته در رهت ای صبح چشم شب زده ام
طلایه دار زخورشید شب شکن چه خبر ؟

بشارتی به من از از کاروان بیار ای عشق
همیشه رفتن و رفتن ز آمدن چه خبر ؟

به بوی عطر سر زلف او دلم خون شد
صبا کجاست ؟ از آن نافه ی ختن چه خبر ؟

جدا از آن بر و آن دوش ، سردی ای آعوش
از آن بلور گدازان به نام تن چه خبر ؟

برای من پس از او هیچ زن کمال نداشت
نسیم وسوسه از آن تمام زن چه خبر ؟

حسین منزوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد