دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

تقدیر را باور ندارم

Image result for ‫مرا‌‌ رها نکن عزیزم‬‎
مرا‌‌ رها نکن عزیزم
تحمّل رفتنت را ندارم

با اشک‌های حسرتم
نمی‌توانم خودم را تسکین دهم

می‌گویی باز می‌گردم اما
تقدیر را باور ندارم

با خاطراتی که برایم باقی گذاشتی
من، بی‌تو نمی‌توام زندگی کنم 

امید یاشار اوغوزجان 

وداع خواهم گفت

Image result for ‫خیلی تنهایم‬‎
خیلی تنهایم ، غمگینم
به واقع آن گونه که به چشم می آیم ، نیستم

در تاریکی ها گم گشته ام
به دنبال نورم ، در پیِ امید

از مدت ها پیش
هر چقدر می گردم

درونِ چاه های تاریک بیشتر غرق می شوم
کسی صدای فریادم را نمی شنود

آن که می شنود هم توجهی نمی کند وُ
نمی خواهد که نجاتم بدهد

اما من در برابر این بی علاقگیِ مردم
تشنه ی توجه و علاقه ام

امیدم را از دست داده ام
می دانم روزی قلب کوچکم طاقت نخواهد آورد

به هر چه باور و اعتماد داشته ام
پشت کرده وُ
وداع خواهم گفت

"نیلگون مارمارا "