دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

عشق در گذر زمان...

Image result for ‫عشق‬‎
عشق روز اول
بستری می سازد ازشکوفه های سفید

برهنه تورا رها میان باغهای زیبا
برکه های آرام عبور می دهد از تنت

خواب را حرام می کند برچشمهایت
از روز بدش می آید

ستاره ها را پنهان می کند پشت پلکهایت
آسمان را تاریک می کند که چشمانت آرام باشد

به خفتگان آواز بیداری می دهد
به مرده گان نوای زندگی

عشق روز آخر
آغوشش را باز می کند

بهشتی ست که آتش درونش موج می زند
همه گناهان زمین بخشیده می شود

شعر می سراید
ترانه می خواند

وآرام می میرد
عشق روز آخر مرده است

ودیگر تکرارنخواهد شد 

"غاده نبیل "

در انتظار...

Image result for ‫بیا دیگر‬‎
هوا از اندوه چشمانم 
دم کرده بود 
شب آن قدر سنگین ست 
که حتی گلوله هم از آن 
عبور نمی کند 

نمی توانم 
تاریکی و سکوت این شب را 
بازگو کنم 
لای به لای انگشتانم 
سیگاری با طعم زهر 
و در بالشم 
جهنمی برپاست 

بیا دیگر

"احمد عارف "

چشم های تو

Image result for ‫چشم های تو‬‎
چه کاری از من برمی آید

وقتی عشق

تمام خودش را 

می ریزد توی چشم های تو 

و نگاه ام می کند

"مریم ملک دار"