دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

برف نو! برف نو! سلام! سلام!

Image result for ‫برف نو سلام‬‎
برف نو! برف نو! سلام! سلام!
بنشین، خوش نشسته‌ای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید
همه آلودگی‌ست این ایام
راه شومی‌ست می‌زند مطرب
تلخواری‌است می‌چکد در جام
اشکواری‌ست می‌کشد لبخند
ننگواری‌ست می‌تراشد نام
شنبه چون جمعه، پار چون پیرار
نقش هم رنگ می‌زند رسام
مرغ شادی به دامگاه آمد
به زمانی که برگسیخته دام
ره به هموار جای دشت افتاد
ای دریغا که برنیاید گام
تشنه آن جا به خاک مرگ نشست
کاتش از آب می‌کند پیغام
کام ما حاصل آن زمان آمد
که طمع برگرفته‌ایم از کام
خامسوزیم الغرض بدرود
تو فرود آی برف تازه سلام!

دلم هوای تو دارد

Image result for ‫دلم هوای تو دارد بهانه می گیرد‬‎

دلم هوای تو دارد، 

بهانه می گیرد

 غم تمام جهان را به شانه می گیرد 

نشسته ام که دو فنجان بنوشمت... 

اما تو نیستی و دل قهوه خانه می گیرد

 بگو! کجای جهان بدون من ماندی؟ 

که غم مدام دلم را نشانه می گیرد 

از التهاب غمت گر گرفته می سوزم چه آتشی؟!...

 که دلم هی زبانه می گیرد! 

چقدر آه کشیدم تو را... هزاران بار! 

هزار شکر که آهم تو را نمی گیرد