دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

در انتظار گل سرخ

زمانی ، 
با تکه ای نان سیر می شدم ، 
و با لبخندی ، 
به خانه می رفتم ، 
اتوبوس های انبوه از مسافر را ، 
دوست داشتم ، 
انتظار نداشتم ، 
کسی به من در آفتاب ، 
صندلی تعارف کند، ، 
در انتظار گل سرخی بودم ..... 


"احمدرضا احمدی" 

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد فتحی پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:54 ق.ظ

:
بانو! همه ی ترانه ها قربانت

این جان بلا گرفته سرگردانت

چشمان من این دو دربدر می ترسند

از آن دو پلنگ خفته در چشمانت

* یدالله گودرزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد