دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

سوختم در آرزویت ، گر نمیدانی بدان

Image result for ‫سوختم در آرزویت ، گر نمیدانی بدان‬‎

عاشقم ، عاشق به رویت ، گر نمیدانی بدان

سوختم در آرزویت ، گر نمیدانی بدان
با همه زنجیر و بند و حیله و مکر رقیب
خواهم آمد من به کویَت ، گر نمیدانی بدان
مشنو از بد گو سخن ، من سُست پیمان نیست
هستم اندر جستجویت ، گر نمیدانی بدان
گر پس از مردن بیائی بر سر بالین من
زنده می گردم به بویت ، گر نمی دانی بدان
اینکه دل جای دگر غیر از سر کویت نرفت
بسته آن را تار مویت گر نمی دانی بدان
گر رقیب از غم بمیرد ، یا حسرت کورش کند
بوسه خواهم زد به رویت ، گر نمیدانی بدان
هیچ می دانی که این لاهوتی آواره کیست ؟
عاشق روی نکویت گر نمی دانی بدان

ابوالقاسم لاهوتی