آنقدر خسته ام که می خواهم به خوابی گران بروم
جایی در دور دست، جایی در خلوت
تا صدای هیچ جنبنده ای بیدارم نسازد
و درروزگارانی دور از خواب برخیزم
آنقدر دور که زبان کسی را نفهمم
من زخمیِ سوء تفاهم ها، از تفسیرها خسته ام
چشم در چشم با زبانِ اشاره سخن خواهم گفت
گوش را رها خواهم ساخت، با دست هایم عاشق خواهم شد
من اسباب ریا را دور خواهم افکند، زبان را رها خواهم کرد
و عشقم را با تپش تند قلبم، با تنگی و گشادگی مردمک چشمانم اثبات خواهم کرد
خسته از جستجوی معانی در هزارتوی کلام به عینیت اکتفا خواهم کرد
"هلن امینی"
یکشنبه 8 آذرماه سال 1394 ساعت 09:27 ق.ظ