دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

گفتگو

گفتمش:کارت چرا پیوسته آزار من است؟

گفت:دارد هرکسی کاری و این کار من است

 گفتمش:نرگس به دور چشم تو بیمار کیست؟

گفت:با من کرده همچشمی و بیمار من است

 گفتمش:مجنون خود را چون کُشی منصور وار

گفت:او از سرفرازان سر دار من است

 گفتمش:گر راست گویی پنجه با نوذر فکن

گفت:این فرهاد شیرین کش گرفتار من است

 گفتمش:پرهیز کن از سیل اشک سرکشم

گفت:سیلی زن بر این سیلاب دیوار من است

گفتمش:اشعار نوذر این ملاحت از چه یافت؟

گفت:این خاصیت لعل شکربار من است

"نوذر پرنگ"