دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

من کاشف اصالت زیبایی توام


ای  قامت بلند
ای  از درخت افرا گردنفرازتر
از  سرو  سر بلند بسی پاکبازتر
ای آفتاب تابان
از نور  آفتاب بسی دلنوازتر
ای پاک تر
از برفهای قله الوند
تو  مهربانتر از
لطیف نسیم  ساکت  شیرازی
در سینه  خیز دماوند
و دست تو
دست ظریف تو  گلهای  باغ  را
زیور گرفته است
و شعرهای  من
این  برکه  زلال
تصویر  پرشکوه تو را
در بر گرفته است
من کاشف  اصالت  زیبایی  توام
مفتون  روح پاک  و  فریبایی توام
تو  با  نوشخند  مهر
با  واژه  محبت
فرسوده  جان  محتضرم  را از بند درد
آزاد می کنی
و  با نوازشت
این خشکزار  خاطره ام را
آباد می کنی
با سدی  از سکوت
در  من  رساترین  تلاطم  ساکن  را
بنیاد می کنی
با این  سکوت  سخت هراس انگیز
بیداد می کنی

حمید مصدق