دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

بیا کمی بد باش...

چرا تو این همه خوبی؟ بیا کمی بد باش!


نمی توانی،می دانم،نمی توانی اما


بیا کمی بد باش


تویی که سبزه و گل را به آب عادت دادی


تویی که با لب خود، این غمین تنها را


به می بشارت دادی


تو را که می بینم


خیال می کنم انسان، همیشه این سان است


چرا همیشه بهاری؟ کمی زمستان باش!


مرا به سردی این روزگار عادت ده


چرا تو این همه خوبی؟ بیا کمی بد باش!


"عمران صلاحی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد