دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

وقتی دلم درگیر تو ست


وقتی دلم درگیر تو ست

آن قدر زیبا می شوم

که گل ها از خجالت

خیس ِ شبنم می شوند

وقتی دلم درگیر تو ست

آن قَدَر می خواهمت... می خواهمت

که نمی گذارم

دنیا به آخر برسد

وقتی دلم درگیر تو ست

من از خدا پُر می شوم

مثل اینکه

برای دوست داشتن ات

هیچ وقت قرار نبوده است بمیرم

وقتی دلم درگیر تو ست

چهار فصل، گل سرخ می شوم

پُر می شوم از کاج ها

یک سبز ِ ممتد می شوم

وقتی دلم در گیر تو ست 

پر می شوم

از دختران گل فروش

که با کفش های پر از باران

و دست های خیس ِ عطر تو

بهار را در شهر 

دست فروشی می کنند

وقتی دلم درگیر توست...

و من خدایا چه قدر دوستت دارم

آه یک جور دیگر می شوم !


پرویز صادقی 

ساده می گویم


ساده می گویم

دوستت دارم

بی آن که هراس داشته باشم از نگاه های گریزانت

ساده می گویم

دوستت دارم

بی آن که دلم بلرزد از انبوه سکوتت!

ساده می گویم

دوستت دارم

تو ...

دوستم نداشتی هم، نداشته باش

من ...

به آن اندازه ای که تو باید دوستم می داشتی و نداشتی، دوستت دارم 

ساده می گویم :

دوستت دارم ...

سخت است!


سخت است!

فراموش کردن کسی که با او

همه چیز

و همه کس را

فراموش می کردم.

 

" ایلهان برک